به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - متن اشعارسروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)
متن اشعارسروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

 

 

 

****(شعرسینه زنی شور)

شور

باسوزوگریه وزاری –برامن آقاکن کاری

می میرم توعزاداری 2

دلم گرفته ازغمت- چی میشه تومحرمت

بیام من تابه حرمت 2

دلتنگم- آهنگم-شدنام زیبای تو

میمیرم-امیرم-نبینم کربلای تو

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

مجلست وادی محبت-هرکی میادتوی هیئت

بی شک مزدش میشه جنت2

اربابی وکارتوسروری –نوکرموکارمن نوکری

زندگیم باتومیشه حیدری(ع)2

توشاهی –پناهی –درپناهت درامانم

می نازم-سربازم-درقصرتومن دربانم

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

می گی چرامعجرنداری-ازدل من توخبرنداری

زخم سرت می خوام ببندم-چراداداش توسرنداری

برادر-ای بی سر-رحمی کن برخواهر

توبنگر-که مادر-اومده دست به کمر

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

توهیئت من بازهوائی میشم-باعشق تومن خدائی میشم

هرشب میون سنیه زنی ها

توهیئت من کربلائی میشم

میمیرم-دلگیرم-براشاهی که بی سرهست

مهربون-آقاجون-نوکرهمیشه یک نوکرهست

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

****

متن اشعارشب سوم محرم(حضرت رقیه (س))

درمدح حضرت رقیه(س)

دردل خرابه شام آنشب غوغابود

دختری قصه می خوردوتنهابود

خوابش می بردوپدررامی دید

بیدارکه می شدمی دیدرویابود

هنوزبه سن تکلیف نرسیده بود

ولی خلقاوخلقاحجاب زهرا(س)بود

گرچه قصه وغمهایش زیادبود

دلی داشت که شبیه دریابود

گاهی بیدارمی شدوباخودمی گفت

کاش که سرم برزانوی بابابود

فکرکه می کردمی گفت یادش بخیر

زمانی که جایگاهم بردوش سقابود

برای اینکه خویش راکنداثبات

بااین همه دردورنج بی پروابود

ازکوفه تاشام گریه می کرد

برلبش دائم ذکریاابتابود

ولیکن هرکجاکه نام پدرمی برد

جوابش کعب ونی اعدا بود

شبی که پدررادیدمیان طبق

گفت کاش بجای سرت سرم جدابود

سوالی دارم ازتوای پدرجان

وقتی سرت بریدند عموکجابود

گرچه میان ازدحام اسرامرانمی دیدی

از کوفه تاشام نگاهم به نیزه هابود

دخترت مردوقتی که دیدپدر

سرتو میان تشت طلابود

آن شبی که از قافله جامانده ام

زجربه دنبال من درصحرابود

وقتی که سرهارابه نیزه می گذاشتند

برای تقسیم سرها دعوا بود

کبودی بدنم رانبین پدرجان

از کوفه تاشام عمه سپربلابود

-------

 

هرکجاکه ازتوگرفتم بهانه

پاسخم بودکعب ونی وتازیانه

دخترت برای مردن بی صبراست

کبودی روی بدنم جای چکمه زجراست

بابا- نگوبرمن اینقدرچراکبودی

موی سرم می کشیدپیرزنی یهودی

شبی ای پدربردندمارابه بزم حرام

وای از نگاه حرامی درملاعام

قسم به لبهای ترک خورده ات مردم

ازکوفه تاشام پدرکتک  می خوردم

هرکه مرامی بیندمی گویدچراقدکمان داری

زبانم گرفته می گویندچرالکنت زبان داری

رفتی ونخوردی حتی قطره ای آب

تمام سفربه دستم بسته بودندطناب

کبودی صورت ،جای طناب، پای پرآبله

شبی ای پدرعقب مانده ام ازقافله

شعله ای آتش افتادبرقامت کوچکم

میان دست دخترشامی دیدم عروسکم

مردی که حمل می کردباخودسرت را

دیدم به دستش آنشب انگشترت را

دخترت بزرگ شدسه ساله نیست دیگر

ببین چقدرشدم من شبیه مادر

قدم کمان،صورتم سیاه،امیدم ناامید

پهلویم دردمی کندگشته مویم سفید

چگونه بشنوم صدایت، باگوشی که پاره است

دگرمن نمی شنوم،حرف زدنم بااشاره است

چهل منزل دستهای کوچکم بود بسته

چگونه راه بروم با دنده ای شکسته

دختری که نشانم می دادباانگشت اشاره خود

به گوشش دیدم پدرهردوگوشواره خود

 

****(سینه زنی تک –حضرت رقیه(س))

سینه زنی تک (رقیه (س))

توی ویرانه – دائم می خوانه

همچوپروانه –(باباکجائی 2)

شده اوبی تاب – داره می شه آب

می گه وقت خواب –(بخوان لالائی 2)

بابا- ماه شبهام      بابا-تورومی خوام

بابا- خیلی تنهام

یارقیه(س)4

شده ام خسته-پهلوم شکسته

دستاموبسته-(باباعدویت2)

چی از تودیدند-خنجرکشیدند

چرابریدند(باباگلویت2)

بابا-من دویدم      بابا-من خمیدم

بابا-موسفیدم

یارقیه (س)4

دل پریشونم –من نمی تونم

بی توبمونم(پس توکجایی 2)

آرزودارم-روزانوت یارم

سرروبزارم(بابابابائی2)

بابا-ای مهربون      بابا-اشکم رون

باباپیشم بمون

یارقیه(س)4

من سه ساله ام -باغ لاله ام

غرق ناله ام –(دائماًهرشب2)

بیاکه دیرشد-خواهرت پیرشد

ازخودش سیرشد(عمه ام زینب(س))

بابا-عمه تنهاست          بابا-کوه غم هاست

بابا –مثل زهراست(س)

یارقیه(س)4

****

شعرسینه زنی سنگین

حضرت رقیه(س)

یارقیه(س)جان روحی فدائک

بال پرواز تو بال  ملا ئک

کلامت شیرین برای عمو

وقتی که می شینی روپای عمو

صحبتت می شکنه سکوت لشکر

نازتو می خره دادشت اکبر(ع)

آتش افکندبه دل قدکمانت

مریم وآسیه وبرسرخوانت

دست های کوچکت مشکل گشاهست

تودستت کلید کرببلاهست

ای حجاب زهرا(س)درتوتداعی

کی شودکه شوم من کربلائی

گرچه زدخصم توسیلی به رویت

شعله افتادشبی برسرورویت

گرچه زنجیرکین بسته به پایت

ولی غافل نگشتی از خدایت

ذکرباباداری به لب مرتب

صبرتومنشاش از صبرزینب(س)

زخرابه شام نداری ترسی

توسه ساله ای وکتاب درسی

منبع عشقی وباغ احساس

وقتی حرف می زنی می خنده عباس(ع)

وقتی که راه می ری توپیش بابا

بادیدنت می افتم یادزهرا(س)

چشم حرامی مرانظاره می کرد

دخترشامی به من اشاره می کرد

مگرنمی دونه که دخترشاهم

اوتکه نانی انداخت به پیش پایم

الهی که دخترت زنده نمونه

سرت به روی نیزه قرآن می خونه

پیشونیت زخمیه از سنگ دشمن

مثل موهام خونیه از چنگ دشمن

نبودی ببینی بامن چهاکرد

صورتم کبوده از مشت نامرد

بابادندان شیری ام شکسته

از سفرآمدم بادست بسته

 

*****(سینه زنی شور)

حضرت رقیه(س)

رقیه (س)خاتون 4

دخترشاهم-من بی پناهم

توی ویرونه –نیست جایگاهم

داروندارم-عمه ست کنارم

دائم زچشمام-من اشک می بارم

بیاتوبابا،ببین حرامی(عمه غریبه3)

سنگ زدندبرما،مردم شامی(عمه غریبه3)

رقیه (س)خاتون 4

جان رسیدبرلب-امیدم هرشب

مرده بودم گر-نمی بودزینب(س)

یک شب توصحرا-جاموندم تنها

منومی زداو-تاگفتم بابا

جامانده ام،ازقافله(بابانبودی3)

شدپای من ،پرآبله(بابانبودی3)

رقیه (س)خاتون 4

بابا بابائی-بگوکجائی

حالامی بینم-به نیزه هائی

موپریشونی-بالب خونی

به روی نیزه-قرآن می خونی

خشکه لبات،ازبی آبی(برات بمیرم3)

دق کرده ام ،ازبی تابی(الاامیرم 3)

رقیه (س)خاتون 4

تشنه آبم –من نمی خوابم

دائم توفکر-طفل ربابم- (بزم شرابم)

جسمی بی روحم-بابامجروحم

ولی ببین که –مثال کوهم

ببین که عمه،پرغم ودرده(بابانبودی3)

ماهاروبردند،بازاربرده (بابانبودی3)

رقیه (س)خاتون 4

اشکم رونه-قدم کمونه

دارم ززهرا(س)-هزارنشونه

باباشدم پیر-شدم زمین گیر

بعدتوبابا-از زندگی سیر

دامن من ،شدشعله ور(شبیه زهرا(س))

اشکم رونه از بصر(شبیه زهرا(س))

رقیه (س)خاتون 4

 

*****

اشعار شب دوم محرم(ورودکاروان به کربلا)

شعرمدح(ورودبه کربلا)

ازدورهاله ای ازنورنمایان است

خبراز آمدن یک کاروان است

کاروانی که همه زیباسرشتند

گوئیاکه همگی اهل بهشتند

خبریست درشهرکوفه غوغاست

می گویندآنکه می آیدپسرزهراست(س)

غوغایی درین کاروان برپاست

جلودارش حسین(ع)فرزندزهراست(س)

پشت سرنمایان گراست ازدور

خانمی بنشسته درکجاوه ای ازنور

وکمی آن طرف ترمادری بی باب

روی دستش کودکی رامی کندخواب

غیورمردانی ازقبیله  بنی هاشم

جنگجویانی چواکبر(ع)وقاسم(ع)

نگهبان کاروانند بادل وجان هردم

وعلمداری که به دست داردپرچم

دختری درحال خواندن نمازنافله

شوروحالی به پاکرده درقافله

ومریضی که بدنش تب داراست

میان بستردعامی کندوبیماراست

هرچه این کاروان نزدیکترمی شد

غم وقصه دردل زینب(س)بیشترمی شد

ولی تانگاه به قامت عباس(ع)می کرد

آرامش رادرخویش احساس می کرد

ذکرلب بانودادم بودام یجیب

رسیدندبه سرزمینی غریب

غربتی که احاطه کرده بودآن دشت

اشک دردیده مولاجمع گشت

گوئیابه زیرلب می خواند دعا

اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلا

-----

دراینجامی برندازماسر

دراینجامی کشندبرماخنجر

دراینجامی کنم باچشم نظاره

گلوی اصغرم گردیده پاره

دراینجاپیش چشمان بابا

تن اکبر(ع)گرددارباًارباً

 

****(سینه زنی تک-ورودبه کربلا)

 

سینه زنی تک

 

دوباره بیرق عزا-دوباره شورروضه ها

رسیده بازمحرمت –خوش آمدی به کربلا3

 

دوباره زیرعلمت-می خونم تاازکرمت

امضاءکنی کربلارو-یه سال ماه محرمت

دوباره توی روضه ها-به پاشده شورونوا

برای شاه سرجدا-خوش آمدی به کربلا

کاشکی می شدجان بسپرم-تااسم تورومی برم

دوباره بازمحرمه-نذری هیئت می خورم

باشورواحساس ونوا-مگم که ای خون خدا

خوش آمدی به کربلا

 

اگه چه من شرمنده ام-پیش توسرافکنده ام

چطوربگم ای آقاجون-فقط به عشقت زنده ام

منو مکن آقارها-مکن آقاازخودجدا

خوش آمدی به کربلا

 

شنیده ام یه روزسرت-به پیش چشم مادرت

به پیش چشم خواهرت-بریده اند از پیکرت

شنیده ام عدوی تو-خنجرکشیدبه روی تو

گناه تومگه چی بود-چرابریدگلوی تو

ای شهنشاه نینوا-عزیزقلب مرتضا(ع)

خوش آمدی به کربلا

 

****(سینه زنی سنگین –ورودبه کربلا)

سینه زنی ورودبه کربلا

شکرحق محرمه-دل من پرازغمه

دوباره این دل من-زائری درحرمه(2)

فصل ماتم،میگم هردم،شاه عالم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاردلها،عشق زهرا(س)،فقط آقا

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاحسین(ع)غریب مادر4

روضه ای برپایه-عشق من آقایه

این شبهادل من-توی کربلایه(2)

ذکراین لب،عشق زینب(س)،چیه هرشب

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

منم دربان،توئی سلطان،بهترازجان

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

خالق نور،سرتاسرشور،امپراطور

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

 

یاحسین (ع)غریب مادر4

 

باتومن که خوبم-بی تومن آشوبم

توئی آقافقط-نگارمحبوبم

به تومن می نازم-توذکرآغازم

می خوام پربگیرم-توبال پروازم

به توگیرم،من اسیرم،که امیرم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

سوزوآهم،ای پناهم،پادشاهم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاحسین(ع)غریب مادر

 

****(سینه زنی شور-ورودبه کربلا)

سینه زنی شور

وقتی محرم میاد-غم میگیره دلم زیاد

چطوربگم امشب دلم-ازتوآقاحرم می خواد

فدای دست کرمت-بگوکه من می خرمت

دلم رونشکن وبگو-به کربلامی برمت

کرببلا نوای این دل غمگین من

کرببلاعشق من کرببلادین من

حسین(ع)4

لباس سیاه توی تنم-ببین که بازسینه زنم

دعام همینه ببینم-مثل تومن بی کفنم

الهی کربلابشه –نصیب این گدابشه

الهی که به عشق تو-سرزتنم جدابشه

ارباب حسین(ع)بگوبه من  کی سرتوبریده

پاشوببین،که اومده،یه خانومی خمیده

حسین(ع)4

پامی زارم توجنت-وقتی میام به هیئت

توروبه جون زهرا(س)-تنهام نزارقیامت

ای شاه شیب الخضیب-جون دادی اماغریب

ببین زینب(س) می خونه-هردم که ام یجیب

پاشوببین،که خیمه،رفته به غارت حسین(ع)

خواهرتو،داره می ره،اینجااسارت حسین(ع)

حسین(ع)4

غریب مادرحسین(ع)-ای شاه بی سرحسین(ع)

یه جرعه آب ندادند-بی یارویاورحسین(ع)

خواهرت بی قراره-تنت شدپاره پاره

یه جرعه آب ندادند-حتی به شیرخواره

هرمله رحمی  گلویش ،طاقت پیکان ندارد

صبرکن،که اصغرش(ع)،ازتشنگی جان می سپارد

حسین(ع)4

 

 

****

اشعارشب پنجم محرم(عبدالله بن حسن(ع))

مدح

سرشته شدباعشق توآب وگلم

جان زهرا(س)نظری کن آقابه دلم

گنه کارم ،بدم،ناچیزم اما

به امیدی آمدم نزن مهرباطلم

تمام سرمایه من عشق شماست

نگاه مکن به آنچه شدحاصلم

شرمنده ام وروی سربلندکردن ندارم

زاعمال بدخویش آقاخجلم

دوباره محرم شدووقت روضه

دوباره برین درگه ،من سائلم

بی آبرویم وآبرویم رابخر

ناقابلم وامشب نما قابلم

تمام آرزوی من اینست که

به نوکری خویش نمایی نائلم

بدم اماگرفتارتوهستم

کی گره وامی شوداز مشکلم

جدایم از توامادل جدانیست

عشق توآخرمی شودقاتلم

 

****(مدح عبدالله بن الحسن(ع))

مدح

دست دردستان عمه نظاره گر

عمویک طرف ویک طرف  لشکر

کودکی بیش نیست وبی شکیب است

به عمه می گویدچراعمویم غریب است

چرااین همه نیزه وشمشیربالاست

عمه رهایم کن که عمویم تنهاست

اززبان زینب(س):

درست است که تواهل رشادتی

عزیزدل برادرم پیش من امانتی

کاربه جائی رسیدکه صبرش تمام شد

ماندن برای عبدا...(ع)حرام شد

تاصدای واغربتای عموراشنید

دستش راکشیدوبه سوی عمودوید

رسیدبه عموی وگرفتش دربغل

ولی افسوس مهلت نداداوراعجل

نانجیبی ضربه ای زدکه دستش افتاد

درآغوش عموعبدا...(ع)جان داد

بلندشوپدرت آمده از جنان

بمیرم دستت به پوست شدآویزان

آرزویم بودای پسربرادرم

تاببینم رسیدی به سن اکبرم(ع)

ای دریغاشدامیدم ناامید

پیش چشمان عموگشتی شهید

****(سینه زنی تک –حضرت عبدا..بن الحسن(ع))

حضرت عبدا...بن الحسن(ع)

عبداللهم عبداللهم - من یارثاراللهم (ع)

دشمن تیغ و تیرآورده

توروغریب  گیرآورده

حسن (ع) برای یاریت

یک بچه شیرآورده

کودکه اما بی باک

به زیرپاهاش افلاک

چطورعمه ببینم

عموم افتاده برخاک

 

عبداللهم عبداللهم - من یارثاراللهم (ع)

 

بزاربجای بابام – عمه برم فداش شم

منم می خوام شهیدشم- مثل قاسم(ع)داداشم

وقتیکه زخمی شدم –شنیده ام آه تو

ببین عموگشته ام- قربونی راه تو

خوشحالم ای نگارم-به رات جان می سپارم

مثل عموم ابوالفضل(ع)-ببین من دست ندارم

به راهت پرپرشدم-فدای رهبرشدم

ببین بازوم شکسته-شبیه مادرشدم

عبداللهم عبداللهم - من یارثاراللهم (ع)

 

میگم اهلامن العسل-نترسم من ازعجل

مثل برادرم تو-بگیرمنو دربغل

پرمی گیرم از قفس-بسته شدراه نفس

باصورت افتاده ام-عموازپشت فرس

من غنچه پرپرم-ازتبارحیدرم(ع)

عموبیاببین که –بابام اومدروسرم

ازجام عشقت خوردم-اگه به راهت مردم

بابام خوشحاله که من-به راهت جون سپردم

****(شعرسینه زنی سنگین)سبک جدید وزیبا

سینه زنی حضرت عبدا...بن الحسن(ع)

 

تنهاگیرآوردعدو-تیرمی زدنداز هرسو

مگرکه من مرده باشم-که غریب باشه عمو

عبداللهم آمده ام (ای یاورم ، عمو2)

گرچه شهید شداکبرت(من اکبرم(ع)،عمو2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

 

برای یاری دین-جان دادی تواین چنین

بزرگ شدم عموجان-بیاجنگم روببین

هدیه آوردم جونمو(برای تو،عمو2)

تموم زندگی من(فدای تو،عمو2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

 

این مردم بی حیا-نمی شناسندخدا

آماده اندتاکنند-سرت روازتن جدا

به زیرتیغ ونیزه ها(بی یاوری ،عمو2)

می آدصدای گریه (یه مادری ،عمو2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

 

 

هرکی رودیدم عمو-داشت به توسنگ می زد

مردی میون گودال –به مویت چنگ می زد

سراز تنت بریدند(توگودال ،عمو-2)

اومده مادرتو(به استقبال ،عمو-2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

 

سرتوروبریدند-روبدنت دویدند

به غربت ماعمو- یه عده می خندیدند

کاشکی نمی زدند(عمه رو-عمو2)

آتیش نمی کشیدند(خیمه رو-عمو2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

آقادراوج جنون-دوباره برسرزنون

میام برای مستی –هیئت زینبیون(س)

گره خورده بنام تو(سرنوشتم،آقا2)

برای ماهیئت تو(هست بهشتم،آقا2)

 

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

 

آرزوم کرببلاته-دل من مبتلاته

شش گوشه قلب من –مثل صحن وسراته

کبوترم پرگرفت(تاحرمت،آقا2)

میشه بشم شامل(اون کرمت ،آقا2،

عبداللهم(ع) عبداللهم(ع)-من یاورثاراللهم (ع)4

***(سینه زنی شور)

 

حضرت عبدا...بن الحسن(ع)

 

عمه چراذکرت،عمه یجیبه

عمه رهایم کن ،عموم غریبه

می خوام فداشم ،به راه دلبر

چی کم دارم من،ازعلی اصغر(ع)

کن خواهشم اجابت ،عمه

کرده بابام وصیت ،عمه

بشم عموفدایت ،عمه

 

غریب کربلائی عموجان

عزیزمرتضائی عموجان4

 

بغل می کردی منو،جای بابائی

حالامی بینم که تو،خیلی تنهائی

میشه دوباره برام،توباباباشی

عبدا..(ع)که نمرده ،توتنهاباشی

 

کی سنگ زده به رویت –عموجان

دارم میام به سویت-عموجان

که نبرندگلویت –عموجان

 

غریب کربلائی عموجان

عزیزمرتضائی عموجان4

میشه یه کم بیشتر-پیشم تمونی

ندیدم من خیری –ازنوجوونی

کودکم وای عمو-سایه سرمی خوام

نرویتیمم نکن –آخه پدرمی خوام

 

فقط تورومی خوام –عموجان

داری توبوی بابام-عموجان

نرونزارتنهام-عموجان

 

غریب کربلائی عموجان

عزیزمرتضائی عموجان4

 

خداروشکرکه شدم –پسرت

جونم فدای توی و-اکبرت(ع)

جای پسرعموتو-منونگهدار

دست منوبریدند-مثل عملدار

 

جون می دهم برادلبر-عمه

به راش مدم دست وسر-عمه

میشم فداش من آخر-عمه

 

غریب کربلائی عموجان

عزیزمرتضائی عموجان4

****

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: